نوشته های من برای تو

10

1392/5/9 10:33
نویسنده : bano
532 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پرتقال شیرین من !

خوبی مامان ؟ حس میکنم که خوبی ....چون کم کم دارم ی چیزایی که حس میکنم که نشون میده تو

داری کم کم به حرکت می افتی و این واسه من فوق العاده شیرینه ...از فوق العاده کمی اون ور تر....

2/مرداد یعنی 4 شنبه بود که انقد حوصلمون سر رفته بود لباسا رو زدیم به تن و راهی شدیم به سوی

خونه دختر خاله جون ....{تو این ماه انقد گرمایی شدم که حد نداره ...کلا هوای تهران امسال بی سابقه

گرم شده و من خیلی عذاب میکشم ... مدام یا دست و صورتمونو میشوریم یا زیر دوشیم ولی چون گفتن

حموم زیاد خوب نیس به ی دوش چند دقیقه ای اکتفا میکنیم } تو راه از گرما پوکیدم تا رسیدم ...حالا

خوبه 5 مین بیشتر راه نبودنیشخندرفتیم و نشستیم به حرف زدن ... تو همین حین بود که ی هو انگار دل من

در باشه و شما پشت در یکی در زدنیشخند...اول فک کردم توهم زدم بعد از چند ثانیه دوباره در زدی ...جیغ

بودم که میزدم ...دختر خاله و کوچولوش هم شروع کرده بودن به دست زدن... نیشخندعینک

چقد شیرین بود اون لحظه ...خدا به حق همین ماه نصیب هر کسی که آرزوی بچه داره کنه قلب

زنگ زدم به بابایی و با اینکه مشتری داشت تند تند گفتم و جیغ زدم و قط کردم نیشخند

خلاصه که اون شب و هیچ وقت یادم نمیره خیال باطل

بعد از اون شب هر زمان که بی سر صدا نشسته باشم و صدایی حس نکنی بدونی که من تنهام ی در میزنی و در میرینیشخند

آخ من قربون اون حرکات ظریفت برم عشق مـــــــــــــامان

از دیشب هم که دندون درد گرفتم ناراحت با این که مامان تند تند مسواک میزنه ولی چون شما داری از همه

جای ما تغذیه میکنی باعث شد که این گونه شود ... عیب نداره زندگیم ... فدای تک تک سلولای بدنت این درد کشیدنام عشقم قلب

امروز رفتم دندون پزشکی..دکتر گفت هنوز به عصبت نرسیده ... ی پر کردن میخواد که اگه بتونی با

مسواک و نخ دندون این دوره رو بگذرونی و بعد زایمان پر کنی که عالی میشه ولی اگه دیدی که نمیتونی

درد و تحمل کنی بیا پرش کنیم ...گفتم چشـــــــــــــــم بله که تحمل میکنیم نیشخندقلبگاوچران

حالا خیلی مواظبم و درد فعلا قط شده خدارو شکرمژه

مامان بابا شدید منتظرن که 15 مرداد برن و ببینن این فسقلی فندقی ما دختره یا پسر متفکرزبان

الهی که تنت سالم باشه عشقم ...نه تنها تن تو ....تمام بچه ها ..تمام مادرایی که تو راهیی دارن ...

یا علی به همین شب های قدری که گذشت و امشبه  همه رو ...همه رو سلامت نگه دار واسه خانواده هاشون قلب

 

زمان : 18 هفته و 5 روز ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

saeedeh
10 مرداد 92 15:27
سلام بانو خوبی! چه جالب که منم اولین تکونو حس کردم خیلیییییی باحاو عجیب بود. البته نی نی ما یکم زودتر از نی نی شما خودشو نشون داد چون کوچولوتره ! ایشالا زودتر مشخص بشه که نی نی ت چیه مواظب خودت باش


azizam mrc k be ninim sar zadi
مامان نغمه
11 مرداد 92 11:33
ای خدا... قربون این نی نی پشت در که شیطونی میکنه... چه حس خوبی عزیزم... بسلامتی ایشالا



maman naghme jon vase khodeto ninit
مریمی
13 مرداد 92 0:49
سلام گلم خوبی؟ نینیه گلت چطوره
وای انقدر با ذوق نوشته بودی تکونای نینیت رو که کیف کردم
مبارکت باشه خانمی
وب نینی رو اپ کردم
بیای نظرتو بگی خوشحال میشم
نینیم پسمله هورااااااااااااا


hatman miam azizam ...mrc